۱۳۸۷ مرداد ۴, جمعه

The Importance of Being Idle

مدتيه كه حسابي گشاد شدم ... اصلا حوصله هيچ كاري رو ندارم ... كلي هم كاراي مختلف هست كه بايد بكنم
واي خداي من امتحان تافل ... امتحاناي كامپيوتر ... تكاليف بي پايان اين معلم زبانم ... كلاساي بي سر و ته ... كلي پروژه و كلي كاراي ديگه ؛ همه اينارو در نظر بگيريد يه طرف ترازو و كفه ديگه يه پسر تنبل چونپلس بي حال ، البته اينا كاراي سختي نيست انجام دادنش اما ميدونيد احساس مي كنم شدم مثل يه پر كاه كه تاب وايسادن در برابر چيزي رو ندارم و با هر نسيمي به اين بر اون بر ميرم ... الانم هر چي فكر مي كنم تنها چيزي كه تو ذهنم مياد تصوير يه اسب آبي در حال خميازه كشيدنه خوب ديگه ... فعلا اين ترانه OASIS رو داشته باشيد تا بعدا سر فرصت بيام سراغتون


I sold my soul for the second time
'Cause the man He don't pay me
I begged my landlord for some more time
He said "Son, the bills are waiting"
My best friend called me the other night
He said "Man - are you crazy"
My girlfriend told me to get a life
She said "Boy - you're lazy"
But I don't mind
As long as there's a bed beneath the stars that shine
I'll be fine, if you give me a minute, a man's got a limit
I can't get a life if my heart's not in it
Hey Hey
I don't mind
As long as there's a bed beneath the stars that shine
I'll be fine, if you give me a minute, a man's got a limit
I can't get a life if my heart's not in it
Hey Hey
I lost my faith in the summer time
'Cause it don't stop raining
The sky all day is as black as night
But I'm not complaining
I begged my doctor for one more line
He said "Son - words fail me"
It ain't no place to be killing time
I guess, I'm just lazy
BUT I don't mind
As long as there's a bed beneath the stars that shine
I'll be fine, if you give me a minute, a man's got a limit
I can't get a life if my heart's not in it
Hey Hey

۱۳۸۷ تیر ۲۸, جمعه

Beauty Sleep 1


۱۳۸۷ تیر ۲۱, جمعه

One Last Goodbye

اين شعر زيبا و غم انگيز يكي از شاهكارهاي Anathema است ... ميدونيد به نظر من آناتماي از سال 1998و بعد از اون را ميتونيم يه شاهكار از ترانه هاي غم انگيز و پر از سوز و گداز عاشقانه ... حكايت كننده قلبهاي شكسته و روح هاي خسته و سرگردان بدونيم .. تركيبي از اعجاز و زيبايي موسيقي محصور كننده ... موسيقي كه آدمو با خودش به قعر سرزمين غم ميبره .... به قعره روياهايي از دست رفته ، اميدهايي فراموش شده ... به هر حال توصيه مي كنم حتما اين شاهكار شنيدني و زيباي آناتما رو بشنويد ؛ آلبوم Judgment محصول 1999و صد البته ترانه One Last Goodbye . ( از بابت ترجمه هم اگه اشكالي بود منو به خوبي خودتون ببخشيد در بد ترين شرايط اين پست رو گذاشتم )



چقدر به تو احتياج دارم
چقدر از اينكه رفتي غمگينم
در روياهايم تو رو مي بينم
اما وقتي بيدار ميشم خود را تنهاي تنها احساس مي كنم
ميدونم كه نمي خواستي منو ترك كني
قلبت شوق موندن داشت
اما اون عشق شديدي كه نسبت به تو داشتم
در نهايت تسليم شرايط شد

يه جورايي فكرشو مي كردم يه روزي منو اينجوري ترك كني
يه جورايي ميدونستم كه هرگز .... هرگز پيشم نخواهي ماند
و در روشنايي صبحي زود
و بعد از سكوت آرامش بخش شب
تو قلبم را با خودت بردي
و من غمگينم

ميتونم در رويا هايم تو را ببينم
ميتونم بهت بگم كه چه احساسي دارم
ميتونم در روياهايم در آغوشت بگيرم
و ميتونم احساس كنم كه واقعيت داره

هنوز درد ( جداييت ) رو احساس مي كنم
هنوزعشقت را احساس مي كنم
هنوز درد ( جداييت ) رو احساس مي كنم
هنوزعشقت را احساس مي كنم

يه جورايي فكرشو مي كردم يه روزي منو اينجوري ترك كني
يه جورايي ميدونستم كه هرگز .... هرگز پيشم نخواهي ماند
و در روشنايي صبحي زود
و بعد از سكوت آرامش بخش شب
تو قلبم را با خودت بردي

ايكاش .... ايكاش .... ميشد كه بموني ......

How I needed you

How I grieve now you're gone

In my dreams I see you

I awake so alone

I know you didn't want to leave

Your heart yearned to stay

But the strength I always loved in you

Finally gave way

Somehow I knew you would leave me this way

Somehow I knew you could never stay

And in the early morning light

After a silent peaceful night

You took my heart away

And I grieve

In my dreams I can see you

I can tell you how I feel

In my dreams I can hold you

And it feels so real

I still feel the pain

I still feel your love

I still feel the pain

I still feel your love

And somehow I knew you could never, never stay

And somehow I knew you would leave me

And in the early morning light

After a silent peaceful night

You took my heart away

I wished, I wished you could have stayed

۱۳۸۷ تیر ۱۸, سه‌شنبه

A Pillow Of Winds

موسيقي همواره تاثيرات رويايي و عجيبي بر انسان داره و همواره داستان ها و روايات متعددي در طول تاريخ درباره تاثيرات اون بوده و خواهد بود . يكي از نمونه هاي جالب اين داستان ها رو چند وقت پيش در مورد ساز تنبور شنيدم ؛ داستان از اين قرار بود كه به هنگام آفرينش انسان روح نوع بشر حاضر به داخل شدن به درون كالبد جسماني و قفس تن نبود و در اين هنگام فرشتگان شروع به نواختن تنبور كردند و اين مسئله باعث شد كه روح سركش به عبارتي رام بشه يا حواسش جذب نواي موسيقي بشه و به اين ترتيب بتونن اونو توي كالبد جسماني بچپونن !!!!!
نميدونم چه برداشتي نسبت به اين داستان خواهيد داشت اما فكر كنم اكثريت با اين نتجه گيري كه نميشه تاثير بي حد و حصر موسيقي رو بر روح و روان آدمي انكار كرد موافق باشن حالا چه مي خواد اين تاثير مثبت باشه يا منفي
اون چيزي كه باعث شد الان اين پست رو بذارم نيز چيزي به غير از اين نبود
بله دوباره من جادو شدم اين بار با يه آهنگ قديمي از پينك فلويد از آلبوم Meddle
حس رويايي و فاقد وصفي كه از شنيدن اين ترانه زيبا به من دست ميده رو واقعا نميتونم با كلمات وصف كنم ... هنوز پس از سالها كه براي اولين بار اين ترانه رو شنيدم اون برام تازگي داره و از شنيدنش لذت مي برم ... حسي مثل معلق شدن وسط زمين و هوا ... لرزي عجيب تمام بدنمو ميگيره ..... واقعا نميتونم وصف كنم ...
شعر اين آهنگ سروده Roger Waters و آهنگ اون ساخته David Gilmour است و همينطور كه ميبينيد مضموني درباره عشق داره اين ترانه track دوم از آلبوم Meddle پينك است كه در سال 1971 ارئه گرديد . ( ترجمه شعر از كتاب ترانه هاي پينك فلويد ترجمه م . آزاد و فرخ تميمي است )


ابري از پر قو دورم ميپيچد و صدا را آرام مي كند
وقت خواب آلودگي زندگي من است
و محبوبه ام در كنارم آرميده
و به آهستگي نفس مي كشد
و شمع فرو مي ميرد .
وقتي شب فرا مي رسد ، در را مي بندي
كتاب ( از دستت ) به زمين مي افتد
هنگامي كه تاريكي فرود مي آيد و امواج بر روي هم مي غلتند
فصل ها تغيير مي كند باد برهنه است
اكنون ساعتي بيدار مي شود كه قو مي خواند
رويا را بنگر ؛ رويا از بين رفته است
كشتزارهاي سبز
باراني سرد مي بارد نزديك بامداد زرين
و در ژرفاي زمين
سر و صداي بامداد پگاه ، و پايين مي روم
وقت خواب آلودگي زندگي من است
و محبوبه ام در كنارم آرميده
و به آهستگي نفس مي كشد
و من چون پرنده اي در غبار بر مي خيزم
و نخستين پرتوها بر آسمان فرو مي افتد
و بادهاي شبانه فرو مي ميرند .
A cloud of eiderdown
Draws around me Softening a sound.
Sleepy time, and I life
With my love by my side,
And she's breathing low
And the candle dies.
When night comes down You lock the door.
The book falls to the floor.
As darkness falls The waves roll by,
The seasons change
The wind is raw.
Now wakes the hour that sleeps the swan
Behold the dream The dream is gone.
Green fields
A cold rain is falling
near the golden down

And deep beneath the ground,
The early morning sounds And I go down.
Sleepy time, and I life,
With my love by my side,
And she's breathing low.
And I rise, like a bird,
In the haze, when the first rays Touch the sky.
And the night winds die.

۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

I LOVE U

تقديم به آر.... گلم


به اين دنيا آمده ام تا دوستت بدارم
با هر تپش قلبم

آري آمده ام تا حامي تو باشم
و تو حامي من باشي
هر روز از زندگيمان را


تو برايم يگانه اي
من مرد زندگي تو و تو نيز مرد زندگي من هستي
تو براي من آفريده شده اي و من نيز براي تو
تو شور مني ... عشق مني ... همه زندگي مني
حاضرم براي عشق تو هر كاري كنم


من در چنگ رويايي روياها گرفتار آمده ام
و اينك آن روياهاي قديمي ام به حقيقت مي پيوندد
باورش هنوز هم برايم دشوار است
اما اين حس زيبا مرا مسخ كرده
آري فرشته نازنيم
آري آر... گلم
تمام ذرات وجودم فرياد عشق به تو را سر مي دهند با تمام كوارك هاي وجودم دوستت دارم
بله آر....
من به اين دنيا آمده ام
تا با هر تپش قلبم
تا در هر روز از زندگي ام
در فكر تو باشم
بله آر....
آمده ام كه دوستت داشته باشم